(1470) گر نخواهى در تردد هوش جان |
|
کم فشار این پنبه اندر گوش جان |
(1471) تا کنى فهم آن معماهاش را |
|
تا کنى ادراک رمز و فاش را |
(1472) پس محل وحى گردد گوش جان |
|
وحى چه بود گفتنى از حس نهان |
(1473)گوش جان و چشم جان جز این حس است |
|
گوش عقل و گوش ظن، زین مفلس است |
پنبه در گوش فشردن: عملى است که براى دفع مزاحمت اصوات انجام مىدهند، مجازا، ناشنیدن سخن. نظیر: پنبه در گوش کردن، پنبه در گوش نهادن. در کلام مولانا کنایه از اشتغال ذهن به امور دنیوی است که نمی گذارد پیام حق را بشنود.
وحی: سخنی است که با گوش ظاهر شنیده نمی شود. بقول مولانا«گفتنى از حس نهان»
گوش جان، چشم جان: اشاره دارد به حدیث نبوی: رُوِىَ عَنِ النَّبىِّ (ص) اَنَّه قالَ لِلقَلبِ اَذُنانِ وَ عینانِ فَاِذا ارادَ اللَّهُ تعالى بِعبدٍ خَیراً فَتَحَ عَینیهِ اَلّلتَینِ فِى قَلبِهِ. (روایت کردهاند که پیمبر (ص) گفت دل نیز دو گوش و دو چشم دارد و چون خدا خیر کسى را بخواهد چشمهاى دلش را باز مىکند).[1]
( 1459) اگر هوش باطنى خود را نمىخواهى مردد باشد بگوش جان کمتر پنبه بگذار.() پنبه وسواس را از گوش خود بیرون کن تا ندایى آسمانى بگوشت برسد.( 1460) تا معماهاى او را فهمیده و رموز او را درک کنى. ( 1461) بلى پنبه وسواس از گوش بیرون کن تا گوش تو محل وحى گردد وحى چیست؟ وحى همان است که از حس نهانى گفته شود.( 1462) گوش جان و چشم جان غیر از این حس است که تو دارى گوش عقل و گوش حس آن گوش و چشمى نیست که مقصود ما است.
محتوای این ابیات این است که اگر نمی خواهی هوش جان در تردد بماند باید توجه خود را از آنچه در راه حق نیست، باز داری تا گوش جان برای شنیدن الهام پروردگار باز شود .چرا که جان، چشم وگوشی دارد جز این چشم وگوش ظاهر. عقل وگمان ما به گوش ظاهر وابسته است که توانایی ادراک حقایق را ندارد ومفلس است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |